| امروز یکشنبه, ۳۰ اردیبهشت , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

فتحی زاده در گفتگو با طلیعه:


تحولات فرهنگی باید با مختصات اقتصاد مقاومتی متناسب شود

نویسنده کتاب اقتصاد و مدیریت در متالوژی گفت: تحولات فرهنگی باید با مختصات اقتصاد مقاومتی متناسب شود، آنچه امروز در بخشی از رفتارهای اقتصادی مشاهده می‌شود، تنزل فرهنگِ اقتصادی جامعه به بهانه‌ تحول در امور اقتصادی است که موجب شکل‌گیری فعالیت‌های اقتصادی مقارن و متضاد با دستورات اسلام می‌شود.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، حسین فتحی زاده اقتصاددان، نویسنده کتاب اقتصاد و مدیریت در متالوژی و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی معتقد است: اقتصاد مقاومتی بر اساس و پایه های اقتصاد اسلامی بنا شده است، اقتصاد مقاومتی توان بالایی در ایجاد ظرفیت مالی در کشور دارد و توزیع ثروت و ایجاد عدالت اقتصادی ـ اجتماعی را بر پایه اصول و مبانی دینی در جامعه محقق خواهد کرد. در باب ویژگی های اقتصاد مقاومتی و مبانی اسلامی و قرآنی آن گفتگویی با وی انجام شده که در ادامه می آید.

 

 

*اقتصاد اسلامی چه ویژگی هایی دارد و آیا اقتصاد مقاومتی یک مدل از انواع اقتصاد اسلامی محسوب می شود؟

 

تعاریف گوناگونی از نظام اقتصادی ارائه شده است. نظام اقتصادی به مجموعه ای از عناصر، قوانین، مقررات و نهادهایی گفته می شود که با هدف تأمین نیازهای مادی یک جامعه با هم مرتبط شده اند. اما در اقتصاد اسلامی مجموعه ای از قوانین، نظریات، نهادها و الگوهای مورد قبول شریعت اسلامی است که در رابطه با مسائل تولید، توزیع و مصرف ارائه شده اند و در همه آن ها تأمین عدالت اجتماعی تعقیب می شود.

 

به کار بردن پسوند اسلامی در علم اقتصاد با توجه به رفتارهای افراد در جامعه اسلامی و متأثر از فرهنگ اسلامی، بینش ها و ارزش های حاکم بر آن است. از این رو علم اقتصاد اسلامی در رابطه مستقیم با مکتب اقتصادی اسلام ترسیم و تنظیم می شود و مبتنی بر تحقق یا فرض وقوع رفتارهایی از افراد جامعه تربیت شده و مجری احکام و مقررات شرعی است. اما در اقتصاد مقاومتی، هدف مقاوم ساختن اقتصاد در برابر بحران های اقتصادی و شرایط تحریمی است که  خود اتکایی کشور مد نظر است و کاهش وابستگی به خارج اصل تلقی می شود.

 

در اقتصاد مقاومتی باید اقتصاد کشور آنچنان مقاوم شود که کمترین آسیب را در برابر تکانه های اقتصادی ناشی از تحریم یا بحران کسب کند. اقتصاد مقاومتی یک اقتصاد با مؤلفه های اقتصاد اسلامی است که در بر گیرنده تجارب ملی و محلی است و هدف آن کاهش وابستگی به قدرت های استعمارگر در پیش از انقلاب تا استقلال در عرصه های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نظامی در دهه معاصر است. اقتصاد مقاومتی توان بالایی در ایجاد ظرفیت مالی در کشور دارد و توزیع ثروت و ایجاد عدالت اقتصادی -اجتماعی را بر پایه اصول و مبانی دینی در جامعه محقق خواهد کرد. اقتصاد مقاومتی دقیقاً بر اساس تفکر اسلامی است؛ یعنی اینکه نگاه اقتصاد به انسان بر اساس آموزه های اسلام تعریف شده است. به طور مثال آیا انسان یک ابزار است در جهت تولیدات یا اینکه ابزارهای صنعتی در خدمت انسان است؟

 

*آیا درخت اقتصاد اسلامی رشد و نمو داشته است که توقع شاخه و میوه ازآن داشته باشیم؟

 

اگر بپذیریم که اسلام برای حکومت برنامه دارد، بنابراین شایسته است که ویژگی های این حکومت یا دولت اسلامی را در زمینه های گوناگون اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بدانیم. اگر در یک اقتصاد مواردی همچون نظام بازار با نظارت دولت، تحقیق مالیاتی، نظام مالیاتی، صیانت از حقوق بازرگانان و صاحبان صنایع و عدالت و تأمین اجتماعی را بپذیریم، می توان ادعا کرد که در برخی از موارد همراه با موفقیت نسبی روبرو بوده و  در برخی موارد کاستی هایی داریم. در اسلام نظام بازار و دولت، مکمل یکدیگر هستند نه جانشین یکدیگر، سیر تاریخی اقتصاد هم بیانگر همین نکته است که هم بازار بدون دولت و هم دولت بدون بازار با شکست مواجه می شود.

رفاه و آسایش جامعه توسط صاحبان صنایع و تاجران و بازرگانان فراهم می شود؛ زیرا این کارگزاران اقتصادی هستند که زمینه ایجاد و اشتغال را در جامعه فراهم می کنند و هم با پرداخت های مالیاتی خود بودجه لازم را برای دولت فراهم می کنند. بنابراین در جامعه اسلامی حفاظت از حقوق اینان لازم است؛ چرا که صیانت از این افراد برابر با صیانت از اشتغال و تولید است.

 

*آیا در اقتصاد قرآنی، نشانه هایی از تأکید بر شاخصه های اقتصاد مقاومتی وجود دارد؟

 

بله، دقیقاً اقتصاد مقاومی بر اساس و پایه های اقتصاد اسلامی بنا شده است. خداوند در قرآن کریم به موارد زیر اشاره می فرماید : عدل و برابری، مالکیت، کار سازنده، نفی وابستگی، مالیتهای اسلامی، عدم انحصار و تراکم ثروت، نفی کسب ثروت از طریق فعالیتهای ناسالم، شیوه های مصرف، آداب تجارت و …

 

اگر نگاهی به آنچه که در اقتصاد مقاومتی مدنظر است، بیندازیم می توانیم بگوییم که پایه های اقتصاد مقاومتی بر اساس همین موارد بنا شده است. مگر نه اینکه در اقتصاد مقاومتی، هدف ساختن اقتصاد در برابر بحران هاست. چگونه می توان به این هدف رسید؟ از طریق ایجاد تولید و شغل و جلوگیری از قاچاق کالا و فعالیتهای ناسالم که تولید باعث کاهش وابستگی و ایجاد شغل زمینه کسب درآمد می گردد و زمینه دریافت مالیات را فراهم می کند و کسب مالیات و توزیع مجدد آن از طرق مختلف (مستقیم یا غیر مستقیم) باعث عدل و برابری در جامعه می شود.

 

* تفاوت اقتصاد مقاومتی با اقتصاد ریاضتی چیست و اقتصاد مقاومتی چه ماهیتی دارد؟

 

در اقتصادریاضتی، دولتها برای کاهش هزینه ها و برای رفع کسری بودجه یا به منظور نشان دادن نظام مالی به طلبکاران، به کاهش و یا حذف ارائه برخی خدمات و مزایای عمومی دست می زنند که این طرح به منظور مقابله با کسری بودجه توسط برخی دولت ها انجام می شود و گاهی اوقات با افزایش میزان مالیات و افزایش دریافت وام ها و کمک های مالی خارجی می انجامد. اما در اقتصاد مقاومتی، اصل بر استقلال اقتصادی، خود اتکایی و کاهش وابستگی به دنیای خارج همراه با توزیع عادلانه درآمد ثروت و فرصتهای اقتصادی برای همگان است. بنابراین اقتصاد مقاومتی، اقتصاد ریاضتی نیست؛ بلکه نقطه مقابل آن قرار دارد. در اقتصاد ریاضتی هدف کوتاه مدت است در حالی که در اقتصاد مقاومتی بدنبال هدف بلند مدت هستیم.

 

*نقش فرهنگ در اقتصاد مقاومتی چیست و آیا این دو مقوله مستقل هستند یا بر یکدیگر تأثیر گذارند؟

 

فرهنگ در برگیرنده اعتقادات، ارزشها و اخلاق و رفتارهای متأثر از این سه و همچنین آداب و رسوم و عرف یک جامعه معین تعریف می شود. فرهنگ هم شامل باورهای قلبی و دینی و غیر دینی و هم شامل رفتارها و اخلاق و آداب و رسوم دینی و غیر دینی است. به عبارت بهتر فرهنگ عبارت است از تمامی ساخته ها، پرداخته ها، اندوخته ها، آداب و رسوم مقررات عقاید، هنرها، و دانستنی های عامه که از نسلی به نسل بعد منتقل می شود. رابطه فرهنگ و اقتصاد را می توان به صورت زیر بیان کرد.

 

الف) رفتارهای پایدار انسانی حاصل و متأثر از فرهنگ است.

ب) فعالیتهای اقتصادی از جمله رفتارهای اقتصادی انسان است و در نتیجه جزیی از مجموعه رفتارهای انسانی به شمار می آید.

ج) رفتارهای اقتصادی مبتنی از فرهنگ است و رفتارهای پایدار خاص، نتیجه فرهنگ خاص است بنابراین رفتارهای پایدار خاص اقتصادی نتیجه فرهنگی خاص است.

 

بنابراین فرهنگ اساس هر حرکت و اقدامی است. برای هر نوع تحول اساسی و دگرگونی بنیادی و درست، باید ابتدا به فرهنگ تحول و  دگرگونی بر مبنای صحیح دست یافت. اکنون بر اساس یک ضرورت دینی و تاریخی، ملت ایران اقتصاد ضعیف و آسیب پذیر خود را متحول ساخته و آن را به یک اقتصاد قوی، پویا، مستحکم و مقاوم تبدیل کند. برای آن تحول، ابتدا باید تحولات فرهنگی را متناسب با مختصات اقتصاد مقاومتی پدید آورد. در این راستا لازم است به فرهنگ مصرفی، تن پروری، بی اعتنایی به تولیدات داخلی تکیه بر اقتصاد کشورهای دیگر، دلالی و سوداگری به عنوان ضد فرهنگ توجه شود.

 

* آیا می توان برای حل مشکلات اقتصادی کشور، بدون توجه به ریشه ها و عوامل فرهنگی مشکلات آنها را مرتفع کرد؟

 

هر فعالیت فرهنگی اقتضائات اقتصادی را به دنبال خواهد داشت و متقابلاً هر فعالیت اقتصادی نیازمند بسترهای فرهنگی مخصوص به خود است. فرهنگ اقتصادی اشاره بدان بخش از آداب و رسوم مردم دارد که در فعالیتهای اقتصادی خود بروز می دهند و بر آن پایبند هستند. این بخش از فرهنگ، به دلیل سرعت بالای تحول اقتصادی در دنیای مدرن امروز به طور مداوم در حال تغییر و تحول است. به گونه ای که در پاره ای از اوقات، تعارضاتی بین فرهنگ های قدیمی کسب و کار و فرهنگ حالت گذار دنیای امروز به وجود می آید و از این رهگذر، جامعه را دچار تنش و نارسایی هایی در عملکرد صحیح خود می کند.

 

باید توجه داشت که در گذر از آداب و رسوم قدیمی اقتصادی به آداب و رسوم جدید اقتصادی، به نحوی عمل کرد که دستاوردهای مناسب و مفید فرهنگ اقتصادی گذشته حفظ و تغییرات لازم برای بهره مندی حداکثری از دستاوردهای فرهنگ اقتصادی معاصر به وقوع بپیوندد. آنچه امروز در بخشی از رفتارهای اقتصادی مشاهده می‌شود، تنزل فرهنگِ اقتصادی جامعه، آن هم با پشتوانه‌ای قوی، شاید به بهانه‌ تحول در امور اقتصادی است که نه تنها دستاوردهای فرهنگی رفتار کسب‌و‌کار ایرانی را از بین می‌برد، بلکه موجب شکل‌گیری فعالیت‌های اقتصادی مقارن و متضاد با دستورات اسلام می‌شود.

 

در بازار و اقتصادی، که دغدغه‌ی اصلی آن باید کسب روزی حلال و دوری از محرمات باشد و هدفی جز کسب رضایت الهی دنبال نشود، کسب سود به هر قیمتی و حداکثر شدن بهره‌مندی مادی بیشتر و بیشتر به هر طریقی ملاک عمل شده است تا جایی که کسب آسایش خاطر مادی افراد ارجح بر کسب رضایت خداوند شده است. مادامی که خاستگاه «فرهنگ اقتصاد» بر پایه مفاهیمی همچون «سودمحوری»، «سرمایه سالاری» و «تکاثرگرایی» باشد و کارشناسان و مدیران اقتصاد به این دسته از معادلات وفادار باشند، اقتصاد مقاومتی و جهاد اقتصادی مورد نظر نظام اسلامی تحقق پیدا نخواهد کرد.

 

* برای مقاوم سازی، پویا سازی و آسیب ناپذیر کردن اقتصاد ایران در برابر فشار دشمنان باید چه اقداماتی انجام داد؟

 

آنچه از مرور تجربیات جهانی مقاوم‌سازی اقتصاد برای امروز کشور ما حائز اهمیت است ترمیم شکنندگی‌ها و آسیب‌پذیری اقتصاد ملی از ناحیه شوک‌های خارجی و همچنین الگوهای تدبیر اقتصاد ملی که براساس حمایت‌گری و هدایتگری دولت‌( بدون چنین مقرراتی گرداب فعالیت‌های سفته‌بازانه (بویژه در نهادهای پولی، ارزی و بازار سرمایه) موجب انحراف منابع می‌شود و سیل واردات و قاچاق کالا، اهالی صنعت و کشاورزی را در خود غرق خواهد کرد) است.

 

 درباره اقتصاد ایران درجه تمرکز صادرات (سهم بالای صادرات نفت و گاز و میعانات)  به نظر می‌رسد و اگر تأکیدات سال‌های پیش رهبر معظم انقلاب و دیگر دلسوزان جدی انگاشته می‌شد، اکنون شکنندگی کمتری از این ناحیه متوجه اقتصاد کشور بود و به تبع، توان امتیازگیری ما در سیاست خارجی نیز فزون‌تر می‌شد.

 

* آیا برای رسیدن به اقتصاد مقاومتی باید تحول فرهنگی ایجاد کرد و نگاه ها را در سطح مدیران دولتی تغییر داد؟

 

چنین مقدمه است که فرهنگ به خوبی جایگاه کلیدی خود را در اقتصاد مقاومتی نشان می دهد. در تبیین این جایگاه می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

 

الف- روحیه قناعت و پرهیز از مصرف گرایی چنانچه بنیانگذار انقلاب می فرمایند:

 

“مردم بر سر دوراهی عزت و ذلت قرار داشته و باید تصمیم بگیرد، یا رفاه و مصرف گرایی و یا تحمل سختی و استقلال”

 

ب- کار محوری: بر این اساس مقام معظم رهبری از “وجدان کاری”به عنوان کلید حل مشکلات کشور یاد کرده و در این خصوص می فرمایند:

 

“اگر کننده کار، وجدان کاری داشته باشد، آن کار به بهترین شکل انجام خواهد یافت. این، آن چیزی است که کلید مشکلات کشور است.

 

ج- عطف توجه به مصرف کالای ایرانی: از جمله نقاط کلیدی است که می تواند رونق کار و سرمایه ایرانی را به دنبال داشته باشد.

 

د- مصرف بهینه: اگر دولت به این امر نیز مبادرت نکند با توجه به تغییر ذائقه مردم، در آنها نارضایتی ایجاد خواهد شد.بر این اساس، تحقق مسئله حاضر نیازمند فرهنگ سازی است.

 

و- تقویت عقلانیت: تقویت عقلانیت در جامعه که یکی از مهمترین مؤلفه های آن دوراندیشی و عاقبت نگری است که می تواند نقش مهمی در افزایش ایستادگی مردم در برابر تحریمها داشته باشد.

 

*چرا دولت به نقش فرهنگ در حوزه اقتصاد مقاومتی توجهی ندارد و توصیه شما در این زمینه چیست؟

 

یکی از ابزارهای مهم و مؤثر دولت‌ها در ایفای نقش در اقتصاد ابزارهای سیاستی آن‌هاست که با توجه به برنامه‌ی آن‌ها به کار گرفته می‌شود. در اقتصاد مقاومتی، از بُعد حمایت از تولید داخلی دو مطلب مهم به نظر می‌رسد. ابتدا اینکه از لحاظ سیاستگذاری ایجاد تعرفه‌ها و موانع سیاستی برای واردات کالاهای مصرفی و تولیدی در داخل برای مدیریت و تحرک محاسبه‌شده‌ این سرمایه در کشور اولین رکن وظایف دولت در این زمینه است.

 

دومین وظیفه‌ دولت در ایفای نقش خود در حمایت از تولید داخلی را می‌توان در بحث فرهنگ‌سازی و تلاش برای تغییر ذائقه‌ مصرفی به سمت تولیدات داخلی و حمایت از آن‌ها برشمرد. این فرهنگ‌سازی و سیاست‌گذاری دو بال حمایت از تولید داخلی هستند که قدرت و هماهنگی این دوبال برای ایجاد قوام در تولید داخلی و حمایت از آن بسیار مؤثر است.

 

هر سیستمی برای ایجاد صحیح ساختاری و تناسب آن با دیگر بخش‌ها نیازمند نیروی انسانی متناسب و همگون خود است که پرورش و تربیت این نیروها از الزامات پیشبرد اهداف مدنظر سیستم به حساب می‌آید. از این رو، ایجاد نظامی نیروساز و کارآمد از جهت اهداف پیش روی اقتصاد مقاومتی، که بر پایه‌ جنبش نرم‌افزاری و اقتصاد دانش‌بنیان پایه‌ریزی شده است، ضروری است.

 

کارآمدسازی نیروی انسانی، با توجه به آموزش‌های مهارتی و فنی و حرفه‌ای هم باید اصولی و با برنامه در دستور کار آموزشی مردم قرار بگیرد و نقش یادگیری حین عمل در پرورش کارآفرینان به صورت محوری مدنظر باشد. نظام آموزشی سیال و منحصر به فرد که پرورش افرادی خلّاق و به دور از تمرکز به حفظیات و کپی‌برداری تربیت می‌شوند، می‌تواند در بنا نهادن اقتصاد مقاومتی بسیار مؤثر و مفید باشد.

 

 

انتهای پیام/

کد خبر : 28714
تاريخ ثبت خبر : 17 شهریور 1395
ساعت بارگزاری خبر : 11:45
برچسب‌ها:, ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)