| امروز یکشنبه, ۹ اردیبهشت , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

مقاله اختصاصی؛


موانع و آفات درونی در تحقق تمدن نوین اسلامی

در مسیر تحقق تمدن نوین اسلامی، آسیب‌ها و موانع درونی و بیرونی زیادی وجود دارند که شناخت و بررسی آن‌ها ضروری است. با از بین بردن موانع درونی، راحت‌تر می‌توان بر موانع بیرونی غلبه کرد و به هدف تحقق تمدن نوین اسلامی دست یافت.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، کلثوم رستمی، دانشجوی ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه شاهد در مقاله‌ای با عنوان «موانع و آفات درونی در تحقق تمدن نوین اسلامی» به آسیب‌شناسی درونی تحقق نوین اسلامی پرداخته است.

 

در این مقاله نویسنده بابیان اینکه بررسی آسیب‌ها و موانع تحقق تمدن نوین اسلامی ضروری و انکارناپذیر است، این آسیب‌ها را به موانع درونی و بیرونی تقسیم می‌کند که قسم درونی آسیب‌ها، دارای مؤلفه‌های مشکلات موجود در سبک زندگی مسلمانان، پرهیز از سطحی گرایی و تحجر و سکولاریسم، پیروی از تمایلات نفسانی و گرایش به زندگی اشرافی، نفوذ افکار و اندیشه‌های انحرافی، نفوذ فرصت‌طلبان، فراموش‌شدن هدف، دور شدن از ولایت‌فقیه، فاصله گرفتن مسلمانان از تعالیم وحی، تقلید از تمدن غرب، دنیاپرستی و انحطاط اخلاقی و انحراف از اسلام راستین، عدم حضور اندیشمندان، روشن‌فکرها و روحانیت درصحنه است. در میان این مؤلفه‌ها، سبک زندگی مسلمانان دارای بیشترین میزان فراوانی بوده و از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

 

 

در این مقاله می‌خوانید: تمدن اسلامی درواقع بیان‌کننده فرهنگ، تاریخ، سنن و باورهای دینی مسلمین است و بدین‌جهت نقطه آغاز آن به پیدایی اسلام برمی‌گردد. تمدن اسلامی آمیخته‌ای از دنیا و آخرت و عالم ماده و معناست. در اسلام و فرهنگ قرآن و اهل‌بیت – علیهم‌السلام- دنیا و آخرت هر یک به‌تنهایی مذموم و مردود شمرده‌شده است.

 

امروزه با نهضت امام خمینی- رحمه الله علیه – ریشه‌های تمدن اسلامی استوارشده و با حکومت و دولت اسلامی می‌رود تا با شرایط موجود جهان و ظرفیت بالای آموزه‌های دینی اسلام و انگیزه مسلمانان، همان پیوندهای سده‌های اوج خود را در ملت‌ها ایجاد کند و تمدن نوین اسلامی را برپا نماید و دنیایی بسازد که سرشار باشد از معنویت و با کمک معنویت و هدایت آن راه برود، اما برای تحقق آن، بعضی آسیب‌ها و موانع وجود دارد که باید توجه شود علل و عوامل بیماری و زوال و نابودی این تمدن چیست و ازاین‌جهت آسیب‌شناسی شود.

 

از رهاوردهای مهم اسلام در حیات بشری، پایه‌گذاری تمدن باشکوهی بود که از آن با عنوان تمدن اسلامی یاد می‌شود. تمدن اسلامی، تمدن یک ملت یا نژاد خاصی نیست بلکه مقصود، تمدن ملت‌های اسلامی است که عرب‌ها، ایرانیان، ترک‌ها و دیگران را شامل می‌شود که به‌وسیله دین اسلام با یکدیگر متحد شدند و اسلام با آموزه‌های ناب آسمانی، برنامه‌ای استوار و همسو با خواست‌های فطری بشر به ارمغان آورد و برای تعالی و پیشرفت فرد و جامعه، احکام و تعالیمی را فراهم نمود که زمینه پیدایش جامعه‌ی اسلامی مهیا شد.

اما مراد از تمدن نوین اسلامی، پیشرفت همه‌جانبه مظاهر مادی و معنوی مسلمانان در دو بخش سخت‌افزاری از قبیل علم، اختراع، اقتصاد، سیاست، اعتبار بین‌المللی و … بخش نرم‌افزاری به‌عنوان حاکمیت سبک زندگی در همه‌ی مظاهر زندگی، بر اساس عقلانیت دینی معرفتی، عقلانیت اخلاقی حقوقی و عقلانیت ابزاری جهت شکوفا کردن مادیات و دنیای مسلمانان در جهت پیشرفت دنیوی و سعادت اخروی است. از بررسی سخنان مقام معظم رهبری هم‌چنین برمی‌آید که منظور از تمدن، همان پیشرفت و ترقی است. ایشان می‌فرمایند: «پیشرفت همه‌جانبه را اگر به معنای تمدن سازی نوین اسلامی بگیریم این تمدن دارای دو بخش ابزاری و حقیقی خواهد بود که سبک زندگی، بخش حقیقی آن را تشکیل می‌دهد. ما در بخش ابزاری پیشرفت خوبی داشته‌ایم اما در بخش حقیقی خیر و باید آسیب‌شناسی کنیم.»

تمدن و تدین

تمدن و تدین منافاتی باهم ندارند. تمدن یعنی زندگی توأم بانظم علمی، با تجربیات خوب زندگی، استفاده از پیشرفت‌های زندگی و تدین یعنی جهت درست در زندگی داشتن، جهت عدل، انصاف صفا، صداقت و رو به‌طرف خدا.

 بنابراین اول باید تمدن اسلامی را بشناسیم، تمدن بدون قید اسلامی وقتی‌که مطرح می‌شود همان‌طور که از ریشه‌اش برمی‌آید ممکن است شهرنشینی و شهروندی به ذهن تبادر کند و در مقابل آن توحش یا دور بودن از علم و لوازم آن وجود دارد. البته دانشمندان ولو مادی هم باشند تمدن را فقط معادل با پیشرفت فنّاوری و وضعیت شهرنشینی نمی‌دانند. از دید آن‌ها متمدن کسی است که نمی‌خواهد کسی مواظبش باشد تا تعدی نکند و وحشی کسی است که باید مراقبش باشند تا به حدود و حقوق دیگران تجاوز نکند. از دید آن‌ها، کشور متجاوز، متمدن نیست. پس‌از این دیدگاه، تمدن یعنی انسان به حدی برسد که خودش، خودش را کنترل کند و نخواهد مواظبش باشند.

بر اساس همین معنای تمدن، ما دو تعبیر ارتجاع و ترقی داریم، تعبیر قرآن در مورد ترقی و ارتجاع زیباست «اللهُ ولی الذین ءامنوا یخرجهم من الظلمات إلی النور» این معنای ترقی و تمدن از دیدگاه اسلام و اسلامی است؛ یعنی اگر کسی بخواهد تمدن را از دیدگاه اسلام بشناسد باید ترقی را بشناسد. در اسلام ترقی یعنی دور شدن از ظلمات و وارد شدن در نور. مصادیق ظلم و نور را از عمل اهل بیت(علیهم السلام) می توان شناخت. کسی ترقی و ارتجاع را می‌فهمد که انسان را خوب شناخته باشد. مسئله مهم در عصر حاضر، خوب شناختن انسان است همان‌که امام فرمود: «بدبختی دشمنان ما این است که اسلام را نشناختند، انسان را نشناختند»

 

تمدن اسلامی در چند قرن اخیر به‌ویژه از قرن پنجم از یک نظام سیاسی برخوردار نبود و چشم‌انداز روشنی در پیش نداشت. با نهضت امام خمینی (رحم الله علیه) و نظام جمهوری اسلامی، وضعیت مناسب جهان امروز، ظرفیت بالای آموزه‌های دینی و انگیزه عمومی مسلمانان، تحقق تمدن نوین اسلامی امکان‌پذیر شده است و می‌رود تا همان پیوندهای سده‌های اوج خود را در ملت‌ها ایجاد کند. هرچند باید موانع و آفات آن شناسایی شود و البته قبل از شناسایی آفات و موانع، ابتدا مروری کوتاه بر عوامل اوج‌گیری تمدن‌ها انجام می‌شود چه‌بسا که عوامل انحراف و انحطاط و افول تمدن‌ها را می‌توان از همین مؤلفه‌ها دریافت.

 

عوامل اوج‌گیری تمدن‌ها

در سوره «روم»، تعدادی عنصر و برگ خرید برای احیای تمدن‌ها معرفی‌شده است ازجمله: قانون الهی، تفکر و اندیشه، نیروی نظامی و صنعتی، کشاورزی، توحید و وحدت، ایمان به قانون و عمل صالح، ستایش نکردن و عدم پرستش هیچ انسان و هیچ عنصری غیر از الله، کار و دنبال روزی رفتن، دادن حقوق مستضعفین، گرفتن مالیات از توانایان، هجرت، کسب دانش و علوم از طریق مشاهده و تجربه و آزمایش، عبادت و ارتباط با آسمان، رهبر که بهترینشان پیامبران‌اند، تقوی، علم توأم باایمان و شکیبایی درراه رسیدن به وعده الهی که رهبر معظم انقلاب آن‌ها را به‌عنوان شرایط دستیابی به آرمان‌های تمدن بزرگ اسلامی معرفی می‌کند که برخی عبارت‌اند از: اراده، ایمان و فداکاری برای رسیدن به اهداف اسلامی، بهره‌مندی از جهان‌بینی و تفکر صحیح اسلام، خودسازی، رعایت تقوا، عمل به دستورات و فرمان‌ها قرآن کریم، تلاش، توکل، وحدت و همدلی و ترجیح مصالح اسلامی.

بنابراین اگر تمدن اسلامی بخواهد اوج بگیرد و از رکود نجات یابد عوامل زیر باید دست‌به‌دست هم دهند تا این تمدن تحقق یابد:

 

  1. عامل انسانی تمدن؛ یعنی نخبگان و شخصیت‌های فکری، علمی و سیاسی که هیچ تمدنی بدون آن‌ها رشد نکرده. پس باید زمینه رشد چنین نخبگانی فراهم آید.
  2. حکومت و قدرت؛ در طول تاریخ، هیچ تمدنی بدون حکومت شکل نگرفته است. ۳٫ عوامل اقتصادی؛ در بالندگی و اوج‌گیری تمدن اسلامی نقش دارند. تمدن اسلامی احتیاج به کار، تلاش و کوشش مداوم و برنامه‌ریزی‌شده دارد.
  3. عامل روانی؛ تمدن اسلامی نیازمند یک خودباوری است کاری که امام امت در این ملت کرد که آن‌ها می‌توانند کشور را اداره کنند و می‌توانند بیافرینند خلاق باشند.
  4. عامل فرهنگی؛ ارائه و عرضه صحیح و درست‌دین و مفاهیم دینی از سوی متخصصان آن نه از سوی هر کس.
  5. عامل سیاسی؛ آمادگی جامعه برای پذیرش تحول و تکامل که اگر جامعه‌ای راضی و قانع به داشته‌های خود باشد و هر حرف نو را به‌صرف نو بودن محکوم نماید، در چنین جامعه‌ای، تمدن اسلامی اوج نخواهد گرفت.

 

 پس امنیت و آرامش، همبستگی ملی، همکاری و تعاون، اخلاق، تحمل و بباری و صبوری، حفظ وحدت و یکپارچگی و عدم انفکاک و تجزیه‌طلبی، دین، رفاه نسبی و فشار اقتصادی و اجتماعی ازجمله مؤلفه‌هایی هستند که درروند تمدن سازی جوامع، ایفای نقش می‌کنند و تمدن اسلامی که با دعوت پیامبر و تشکیل حکومت اسلامی آغاز شد همه‌ی این مؤلفه‌ها را دارا بود.

 

موانع و آفات تمدن اسلام

 

از بین عوامل اوج‌گیری خودبه‌خود موانع هم روشن می‌شود. به‌طورکلی اگر عوامل پیدایش تمدن دچار افول و زوال شود، تمدن نیز خواسته یا ناخواسته فرو خواهد ریخت. این موانع و آسیب‌ها به موانع و آفات بیرونی و درونی تقسیم می‌شوند که بعد از بیان مختصری از موانع بیرونی، به برشمردن آفات درونی پرداخته می‌شود.

 

موانع ایجاد تمدن نوین اسلامی

 

موانع بیرونی: نظام سلطه و فشارهای خارجی توسط قدرت‌های خارجی از موانع مهم سیاسی است که سعی می‌کنند از رشد تمدن اسلامی با بهانه‌های مختلف، باسیاست‌های مختلف، ایجاد درگیری در جوامع، ایجاد درگیری‌های فرقه‌ای و مذهبی، ایجاد درگیری‌های قومی و قبیله‌ای و ایجاد درگیری‌های مرزی در میان کشورهای جهان اسلام جلوگیری کنند. مثل یورش مغولان و حملات متعدد استعمار غرب و آنچه امروز در مناطق اسلامی می‌گذرد.

موانع درونی:

این موانع را می‌توان در سه محور روانی و فرهنگی، سیاسی و اقتصادی تقسیم‌بندی نمود.

  1. موانع روانی و فرهنگی: فرهنگ چون روحی است در کالبد مادی و معنوی تمدن که اگر این روح سالم، زنده و شاداب بماند، تمام اندوخته‌های مادی و معنوی بشر (تمدن)، از خطر فساد و تباهی در امان است و اگر آسیب دید و به‌تدریج رو به انحطاط رفت، کالبد مادی و معنوی نیز به تباهی خواهد افتاد. اگر ارکان اصلی فرهنگ (نظام شناخت‌ها و باورها، نظام ارزش‌ها و گرایش‌ها و نظام رفتارها و کردارها) از پایایی و پویایی، هدف‌داری، جهانگردی و نظام‌مندی فاصله بگیرد باید در انتظار زوال آن تمدن بود.

برخی از موانع فرهنگی عبارت‌اند از: انحراف از امروزه‌های اصیل اسلامی، دنیاگرایی، تحجر و دور شدن از اسلام راستین، تجمل‌گرایی آفت بزرگ تمدن اسلامی، انحراف از مسیر حق و سلب توفیقات الهی، تأثیرپذیری از فرهنگ و باورهای غربی، سبک و فرهنگ زندگی و فراموش‌شدن هدف است.

 

 از موانع سیاسی هم می‌توان به فرقه‌گرایی، استبداد، دوری از ولایت‌فقیه، ظلم، تقلید و تبعیت از حاکمیت نفاق در عرصه‌های سیاسی جهان و موانع اقتصادی عامل انسانی، فقر جوامع اسلامی هم از دیگر موانع ایجاد تمدن نوین اسلامی است.

بنابراین تمدن نوین اسلامی از دو بخش ابزاری و حقیقی تشکیل‌شده است. در بخش ابزاری تمدن، پیشرفت صورت گرفته است اما آنچه مهم است بخش حقیقی تمدن است که چندان پیشرفتی در آن رخ نداده است.

هر تمدنی که ایجاد می‌شود خواسته یا ناخواسته با موانعی روبه‌رو می‌شود. در این میان برخی موانع نسبت به دیگری نقش مخرب‌تری دارند. در تحقق تمدن نوین اسلامی هم موانع درونی نقش اساسی‌تری دارند که اگر این موانع برطرف شوند راحت‌تر می‌توان با موانع بیرونی مقابله نمود. در بین موانع درونی که مطرح شد انحراف از آموزه‌های اصیل اسلامی، تقلید از تمدن غرب، مشکلات سبک زندگی و عامل انسانی نقش مهم‌تری دارند.

انسان اگر از مسیر حق منحرف شود و دچار نسیان نفس گردد از همه تکان‌دهنده‌تر است حتی بدتر از خود فراموشی که هویت خود را فراموش می‌کند. در نسیان نفس، انسان از هویت و هدف وجود و باطن و دل و روح خود غفلت می‌کند و دچار فراموشی می‌شود یعنی تسلیم جریان مادی فاسدی می‌شود که او را با خود می‌برد تا به منجلاب و باتلاق برساند. دراین‌بین تنها عاملی که باعث تقویت معنویت آدمی می‌شود اعتقاد به خدا و یقین به معاد و خصوصیات آن است پس با گرویدن به دین و اعتقاد به مبدأ و معاد است که می‌توان تمدن صحیح را به دست آورد.

 اکنون‌که فضای سیاسی و دینی نجات مجدد بشریت از قیدوبندهای دنیایی و تجدید تمدن اسلامی فراهم‌شده است و این مهم با پرچم‌داری جمهوری اسلامی ایران قرین شده است، مهم‌ترین رسالتی که بردمش ایرانیان مسلمان قرار دارد این است که با حرکت جهادی، تحولی اساسی درصحنه علمی ایجاد کنند و بسان مسلمین قرن دوم و سوم نخست با ایجاد نهضتی وسیع درزمینهٔ بانک‌های غنی اطلاعاتی، آخرین دستاوردهای علوم موجود را گردآوری کرده و سپس با سازمان‌دهی مجدد این علوم بر اساس جهان‌بینی اسلامی و تلقی اسلام از انسان و جهان، جهت علوم و تمدن را اصلاح کنند و درنهایت با طرح سؤالات جدید و نظریه‌پردازی‌های متناسب با جهان‌بینی اسلامی، مشعل علم و تمدنی که رو به‌سوی خدا داشته باشد و انسان را به کمال واقعی رهنمون سازد را به دست بگیرند همان چیزی که از منویات رهبر معظم انقلاب هم هست.

 

بنابراین باید دانست که تمدن نوین اسلامی خودبه‌خود راه به‌جایی نمی‌برد چراکه دشمنان همواره در تلاش‌اند تا به نحوی این تمدن را از بین ببرند یا با ضعف روبه‌رو کنند پس وظیفه مسلمانان علی‌الخصوص ایرانیان مسلمان است که با رهبریت ولایت‌فقیه و متمسک شدن به معارف الهی و ولایی و خودسازی اخلاقی به‌سوی تحقق تمدن نوین اسلامی گام بردارند.

 

نویسنده در پایان پیشنهاد می‌کند با توجه به نکاتی از افول مجدد تمدن اسلامی جلوگیری شود:

 – تمسک و توجه به ولایت همان‌که سفارش امام راحل هم بوده است،

-توجه هم‌زمان سرمحور افقی و عمودی ارتباطات انسان (ارتباط انسان با همنوعان خود و طبیعت، ارتباط انسان با امامت و ولایت و خداوند)

– پرورش انسان دینی نه استفاده از آن به‌عنوان ابزاری برای توسعه مادی.

– توجه به کتاب‌های درسی و گنجانیدن آنچه لازم است از معارف اسلامی و معارف مدنی و تمدن ساز و انسان‌ساز و معارفی که سبب سربلندی یک ملت می شود در این کتابها.

– آموزش سبک زندگی اسلامی و تمدن ساز از طریق رسانه‌ها

– حضور بیشتر علما و روشنفکران درصحنه اجتماع

 

منابع

 – قرآن کریم.

– حجازی، محمدباقر (۱۳۱۸). آیین راستی. بی جا: چاپخانه و کتابخانه مرکزی.

– خامنه ای، سیدعلی (۱۳۹۱). قرآن کریم و تمدن اسلامی: برنامه ها و معیارهای توسعه و پیشرفت تمدن سازی نوین اسلامی». فصلنامه قرآنی کوثر، ش ۴۴٫

– رادمنش، عزت الله (۱۳۶۱). قرآن، جامعه شناسی، اتوپیا-قرآن و عقاید اجتماعی. تهران: انتشارات امیرکبیر، چ. اول.

 – سازمان عقیدتی سیاسی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح (۱۳۸۴). آرمان تمدن بزرگ اسلامی از دیدگاه مقام معظم رهبری. تهران: انتشارات دفاع، چ. اول.

– سپهری، محمد (۱۳۸۸). تمدن اسلامی در عصر امویان. تهران: چاپ و نشر بین الملل.

– قرنی گلپایگانی، حسین (بی تا). تمدن چیست و متمدن کیست. قم: انتشارات کتابفروشی صحفی، چ. اول.

– کاشفی، محمدرضا (۱۳۸۴). تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی. قم: مرکز جهانی علوم اسلامی.

– کسمایی، علی اکبر (۱۳۵۴). قرن دیوانه، بحران تمدن و فرهنگ و نادانیهای دوران دانش. تهران: مؤسسه انتشارات بعثت، چ. دوم.

– معاونت سیاسی نمایندگی ولی فقیه در نیروی دریایی سپاه (۱۳۷۷). تمدن اسلامی در اندیشه امام خمینی. تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چ. اول.

– ولایتی، علی اکبر (۱۳۸۶). پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ایران. تهران: مرکز چاپ و نشر وزارت امور خارجه، ج.اول و دوم.

-(۱۳۸۴). فرهنگ و تمدن اسلامی. قم: دفتر نشر معارف، چ. سوم.

 – هامفری (۱۳۶۲). خاطرات همفر جاسوس انگلیسی در ممالک اسلامی. ترجمه محسن مؤیدی. تهران: امیر کبیر، چ.

 

انتهای پیام/

کد خبر : 18925
تاريخ ثبت خبر : 10 اسفند 1394
ساعت بارگزاری خبر : 10:37
برچسب‌ها:

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)